جدول جو
جدول جو

معنی اشک دوم - جستجوی لغت در جدول جو

اشک دوم(اَ)
دوم یا تیرداد اول. پس از شکست برادرش بر تخت نشست و خود را ارشک (اشک) نامید (248 قبل از میلاد). در دورۀ او دولت پارت قوت یافت و توجه خود را به امور داخلی مصروف داشت و قلاع زیادی بساخت و شهری بنام ’دارا’ بنیان نهاد و آنرا پایتخت خود قرار داد. وی در پیری درگذشت و سلطنت او از 248 تا 214 قبل از میلاد بود. وی نخستین پادشاه از اشکانیان بود که مانند هخامنشیها عنوان شاه بزرگ را اختیار کرد. رجوع به تاریخ ایران باستان صص 2203- 2208 و تیرداد اول شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشک آور
تصویر اشک آور
آنچه باعث گریه یا ریزش اشک می شود مثلاً گاز اشک آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشک مو
تصویر اشک مو
مایعی سفید رنگ که هنگام هرس کردن درخت انگور از سرشاخه های آن می چکد و خواص دارویی دارد، اشک تاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشک دم
تصویر مشک دم
پرنده ای سیاه رنگ و خوش آواز، برای مثال پراکنده با مشک دم سنگ خوار / خروشان به هم شارک و کبک و سار (خطیری - شاعران بی دیوان - ۲۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
سوم یا اردوان اول. پس از پدر بتخت نشست (214قبل از میلاد) و نخست به ماد تاخت و همدان را گرفت و با قشون نیرومندی که داشت پس از تصرف ماد، کلده و بین النهرین قدیم را مورد تهدید قرار داد. با آن تیوخوس مدتهانبرد کرد و سرانجام بین اردوان و پادشاه مزبور، عقداتحاد تعرضی و دفاعی بسته شد. باری اردوان یا اشک سوم در حوالی 196 قبل از میلاد درگذشت و سلطنت او از 214 تا 196 قبل از میلاد بود. (از ایران باستان). و رجوع به صص 2209- 2212 همان کتاب و اردوان در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ دُ وُ / دُوْ وُ)
نصف. نیم. نیمه. از دو یکی. یک جزء از دو جزء. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ / مِ)
که زمینه و متن آن از مشک باشد. که عطربیز و خوشبوی باشد:
گزارندۀ نقش دیبای روم
کند نقش دیباچه را مشک بوم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(کِ دُوْ وُ)
پسر شارل اول. متولد در قصر سن جیمز بسال 1633 و متوفی در سن ژرمن بسال 1701 میلادی وی بسال 1685پادشاه انگلیس شد. او سلطانی مستبد و جبار بود و بااحساسات ملی انگلیسیان. او با موافقت کردن با کاتولیکها و عقد اتحاد با لوئی چهاردهم مخالف بود. وی به دست گیوم ناسو شاهزادۀ ارانژ از تخت سلطنت خلع گردید و زندگانی خود را در فرانسه در قصر سن ژرمن واقع در لی به پایان رسانید
پادشاه اکس از 1437 تا 1460 میلادی متولد بسال 1430 و متوفی بسال 1460
ملقب به عادل. پادشاه آراگون (1260- 1327 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ نِ دُوْ وُ)
پسر اتن اول. امپراطور آلمان (973- 983 میلادی)
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ دُوْ وُ)
یکی از صور شمالی.
لغت نامه دهخدا
(اُ رُ دِ دُوْ وُ)
پس از کشتن فرهادک، نجبای پارت شخصی را ارد نام بر تخت نشانیدند. او از خانوادۀ سلطنت بود از فرهادک درگوشه ای پنهان و گمنام میزیست و هیچ انتظار نداشت که روزی او را بسلطنت بطلبند بنابراین، وقتی که فرستادگان نجباء نزد او رفتند، تا به او اعلام کنند که او را بسلطنت انتخاب کرده اند، غرق حیرت گردید، ولی چیزی که نیز باعث حیرت میباشد، این است که او نظر به اوضاع این زمان و جهات رسیدنش بتخت، میبایست رفتاری خوش داشته باشد و خوب مملکت را اداره کند، ولی برخلاف انتظار، همینکه بتخت نشست، بنای سختی را گذارد و بقدری تعدی کرد که مردم از او نفرت یافته در نتیجه نابودش ساختند. یگانه منبع اطلاعات ما بر وقایع این زمان یوسف فلاویوس است و از نوشته های او این اخبار بدست می آید (تاریخ یهود، کتاب 18، بند 2) و نیز باید بیفزائیم که کشته شدن فرهادک و ارد دوم را تاسی توس در کتاب سالنامه هایش تأیید کرده، مدت سلطنت ارد دوم از 4 تا 8 میلادی بود. (ایران باستان تألیف پیرنیا ص 2319)
لغت نامه دهخدا
(اَکِ وو)
مهره ای باشد سرخ بغایت شفاف. از شرح تحفهالعراقین. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ دُ)
کنایه از اشک ساخته:
چراغ کذب را کافروزدش زن
بجز اشک دروغش نیست روغن.
زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
ششم یا مهرداد اول. پس از مرگ برادر بتخت سلطنت نشست و در مدت 38 سال فرمانروائی به اقدامات بزرگی دست یازید و دولت پارت را که از ولایت ماردها و ری تا هریرود امتداد مییافت مبدل به دولتی کرد که بعدها رقیب و همدوش دولت جهانی روم گردید و جریان تاریخ را در آسیای غربی تغییر داد. وی نخست دولت باختر را که متصرفات آن از سغد تا رخّج و از هریرود تا دهنۀ رود سند و پنجاب هند وسعت داشت بتصرف آورد و آنگاه بتسخیرماد بزرگ و خوزستان پارس و مملکت بابل پرداخت. سلطنت او از 174 تا 136 قبل از میلاد بود و هنگام مرگ او دولت پارت این ممالک را در تصرف داشت: پارت بالاخص گرگان، باختر، مرو، خوارزم، هرات، زرنگ (سیستان) ، رخّج، پنجاب هند، ولایت ماردها، ری، ماد بزرگ، خوزستان، پارس، مملکت بابل. ضمناً یادآور میشود که ماد بزرگ عبارت بود از این ولایات کنونی ایران: همدان، گروس، کرمانشاهان، نهاوند، ملایر، تویسرکان، خمسه، قزوین، عراق بالاخص (سلطان آباد) ، ولایات ثلاثه (گلپایگان و کمره و خوانسار) ، ری، اصفهان، یزد. مهرداد اول نخستین شاه اشکانی بود که مانند هخامنشی ها لقب شاهنشاهی را اختیار کرد. وی پادشاهی شجاع، جنگی، عاقل، معتدل و موقعشناس بود. دیودور گوید: ارشک شاه (مهرداد اول) از جهت رحم و انسانیتش مورد عنایات و اقبال مردم بود و دولت خود را توسعه داد و حدود آنرا بهند رسانید و بر ممالکی سلطنت کرد که وقتی تابع پروس بودند، با اینکه به اقتداراتی بزرگ رسید، برخلاف غالب پادشاهان نه پروردۀ نازو نعمت بود نه عشرت پرست و نه گستاخ. همان اندازه که در میدان جنگ در برابر دشمنان خویش شجاع بود، بهمان اندازه نسبت به اتباع خود ملایمت نشان میداد، و باری پس از اینکه جمعیت بسیاری را تابع خود گردانید، بهترین ترتیباتی را که شایان رعایت و حفظ و حراست میدانست، به آنها آموخت. (از تاریخ ایران باستان صص 2220- 2232). و رجوع به صفحات مذکور و مهرداد اول شود
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ)
اشک تلخ. اشک نیم شور. اشک غم:
ز اشک نیم شورحسرت آلود
نمک گیر مذاق دیده محمود.
زلالی (از آنندراج).
و رجوع به اشک تلخ شود، کسی را شاکی یافتن. (اقرب الموارد) ، به گله آوردن و افزودن اذیت و گلۀ کسی را. (منتهی الارب). افزودن بر اذیت و شکایت کسی. (اقرب الموارد). به گله آوردن. (تاج المصادر بیهقی). به شکایت آوردن. (زوزنی) ، دور کردن گله و اذیت کسی. (منتهی الارب). گله زایل کردن. (زوزنی) (تاج المصادر). از اضداد است. (اقرب الموارد) ، بیمار یافتن کسی را. (منتهی الارب) ، گرفتن چیزی از دیگری برای کسی جهت خشنود کردن وی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، شاخ برآوردن درخت. یقال: اشکأت الشجره بغصونها، ای اخرجتها. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ کِ)
کنایه از لعل و یاقوت:
گر محبت را نه در هرچیز تأثیریست خاص
پس چه اشک کوه را یاقوت حمرا ساخته.
واله هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
نهم یا مهرداد دوم (بزرگ). بعلت کارهای مهمی که انجام داد، او را کبیر خواندند. وی به صفحات سکائی نشین لشکر کشید و نه تنها آن قوم را مستأصل کرد بلکه از همین اقوام گروهی را به اطاعت آورد و با فتوحات پرارزش خود راه جنبش مردمان شمال شرقی را که سکاها پیش آهنگان آنها بودند، مسدود کرد. محققان سلطنت وی را بین 124 و 76 قبل از میلاد میدانند و بنابراین پادشاهی او 48 سال دوام یافته است. (از تاریخ ایران باستان صص 2266- 2275). و رجوع به صفحات مزبور و مهرداد دوم شود
لغت نامه دهخدا
(اُ تَ دَ / دِ)
ماده یا حالتی که سبب گریه و اشک ریزی شود.
- گاز اشک آور، گازیست که در جنگها یا اعتصابات داخلی بکار برند. رجوع به گاز شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهم یا سنتروک. نام وی برحسب نوشته های مورخان قدیم چنین است: سیناتروکس (فله گون) ، سین تروکس. ولی املای روی سکه ها بیونانی سان تراکس است. نسب او محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که برادر اشک ششم مهرداد اول و اشک هفتم فرهاد دوم بوده است. (یوستی نامهای ایرانی ص 412). هنگامی که سنتروک به تخت نشست پیرمردی هشتادساله و ناتوان بود و پارت بعلت منازعات داخلی در مقابل تیکران ولایاتی بنام کردون و آدیابن را از دست داده بود. سلطنت وی را محققان از 76 تا 67 قبل از میلاد میدانند ولی گمان قوی این است که بعد از مهرداد دوم بزرگ او بلافاصله بتخت ننشسته و بنابراین سنین سلطنتش باید چند سالی کمتر باشد، یا مهرداد بزرگ زودتر از 76 قبل از میلاد درگذشته است. (از ایران باستان ج 3 صص 2276- 2280). و رجوع به صفحات مزبور و سنتروک شود
لغت نامه دهخدا
جانوری (پرنده ای) باشد سیاه رنگ در غایت خوش آوازی: پراکنده با مشک دم سنگخوار خروشان بهم سارک و کبک و سار. (اسدی) توضیح با مراجعه بماخذی که در دست بود این جانور شناخته نشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یک دوم
تصویر یک دوم
عدد کسری نصف نیم نیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسپ دوم
تصویر اسپ دوم
((اَ پِ دُ وَّ))
یکی از صورت های فلکی شمالی
فرهنگ فارسی معین
مرتعی در روستای نرسوی علی آباد کتول
فرهنگ گویش مازندرانی
از سرچشمه های رودخانه فریم واقع در دودانگه ی هزارجریب ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
کشک حل شده در آب برای طبخ آش
فرهنگ گویش مازندرانی